وابستگی رسانه ها به تولیدکنندگان و سرمایه داران؛ عامل تبلیغ کالا و مصرف زدگی است

نوشته شده توسطقاسمي 27ام مرداد, 1394

وابستگی رسانه ها به تولیدکنندگان و سرمایه داران؛ عامل تبلیغ کالا و مصرف زدگی است
رسانه ها به خاطر کسب درآمد و بودجه مورد نیاز خود هر روزه بیش از پیش به سرمایه داران و تولیدکنندگان وابسته تر می شوند و لذا خود را ملزم می بینند که بیشترین لحظات اوقات فراغت مخاطبین خود را با مطالعه و یا تماشای برنامه های تبلیغاتی پر کنند
مصرف گرایی و توجه به مسایل مادی یکی از خصیصه های بارز عصر ارتباطات و تکنولوژی است، در جهانی که رسانه ها به خاطر کسب درآمد و بودجه مورد نیاز خود هر روزه بیش از پیش به سرمایه داران و تولیدکنندگان وابسته تر می شوند و لذا خود را ملزم می بینند که بیشترین لحظات اوقات فراغت مخاطبین خود را با مطالعه و یا تماشای برنامه های تبلیغاتی پر کنند و در این میان اهمیتی به این مسئله که آیا دعوت افراد جامعه به خرید ابزاری که در اصل مورد نیازشان نیست و تنها به دلیل رغبتی که برای خرید آن در اثر تبلیغات رسانه ای صورت گرفته است، مایل به خرید شده اند، کار صحیحی است و یا مصداق عینی دعوت افراد جامعه به اسراف و تبذیر است، ندارند.
شیوه مصرف و پیروی از الگوهای تأمین نیازهای روزانه از دیرباز تاکنون دست خوش تغییرات زیادی شده است، یعنی هزاران سال قبل، خرید کردن به شکل امروزی در میان جوامع مختلف وجود نداشت و تبادلات کالا، تنها به منظور تأمین نیازهای روزانه و اساسی افراد جامعه انجام می گرفت.
در زمان های پیشین، تمایل به خرید و الگوهای مصرف، فقط به تأمین حداقل نیازهای اساسی مانند خوراک و پوشاک محدود می شد، در حالی که در جوامع امروزی، خرید و مصرف پدیده هایی هستند که نیازمند معرفی الگوهای مشخص و تابع فرهنگ سازی معین اند.
الگوهای خرید کردن در فرهنگ کشورها و حتی شهرها و روستاهای مختلف در یک کشور متفاوت بوده و وابسته به پدیده های روان شناختی و جامعه شناختی است، در اکثر جوامع شهری گرایشات فردی در تأمین نیازهای ثانویه کم رنگ شده و افراد بیشتر تمایل به خرید کالاهایی دارند که مطابق با فرهنگ جامعه و الگوهای موجود باشد.
با ظهور پدیده مد، خریدار با گرایشات جدید جامعه همسو می شود، این مسئله در روزهای پایانی سال شدت پیدا کرده، ممکن است شیوه های صحیح مصرف دست خوش آسیب شود.
اسراف، تبذیر، ریخت و پاش بی مورد، خرج کردن های بی برنامه، چشم و هم چشمی ها، تجمل گرایی و بالاخره بی توجهی به قناعت، اگر نگوییم یک بیماری روحی و روانی است، به طور قطع یک بیماری اجتماعی است که از یک سو معنویّت را در افراد می خشکاند و از سوی دیگر، می تواند به یک معضل برای جامعه تبدیل شود، خصوصاً زمانی که به عنوان یک فرهنگ معقول و یک هنجار اجتماعی مورد پذیرش قرار بگیرد.
فرهنگ اسراف و تبذیر و تجمل گرایی پایه های زندگی بسیاری از خانواده ها را در جامعه ما می لرزاند و از آنجا که بسیاری از آنچه مصداق بارز اسراف و تبذیر به حساب می آید، صورت نوعی ضرورت زندگی و استفاده معمولی از مواهب طبیعی را به خود گرفته، بیم آن می رود که افراد برای به دست آوردن این «ضرورت» و رسیدن به این «مواهب طبیعی» انجام دادن هرکار و چیدن هر تمهیدی را مباح بدانند، در همین نقطه است که اسراف و تبذیر شکل یک فرهنگ پذیرفته شده به خود می گیرد.
از سوی دیگر، اسراف و تجمل گرایی تنها به عنوان یک نقیصه اجتماعی مطرح نیست، تا گفته شود هرگاه سطح رفاه عموم مردم به نقطه مطلوبی رسید، اسراف و تجمل گرایی و تبذیر و ولخرجی منطقاً مجاز است؛ بلکه این مهم به عنوان یکی از گناهان کبیره در ضمن مباحث اخلاقی و در حقیقت در قالب یکی از عواملی که انسان را از رسیدن به تکامل معنوی باز می دارد مطرح است و نگرش به اسراف از این زاویه، اهمیت مطلب را دو چندان می کند.
صاحبان ثروت، مصرف به شیوه غربی را نشان تمدن و رهایی از عقب ماندگی می دانند، آنان که لذت طلبی بدون حد و مرزی دارند، بیش از نیازهای واقعی خود مصرف می کنند و مصرف کردن را ارزش می دانند.
آنها می کوشند کالاهای لوکس و تجملی را وارد کشور کنند و از این راه، درآمدهای ارزی کشور را صرف واردات این گونه کالاها می کنند.
این گروه با وارد کردن کالاهای مصرفی لوکس مانند لوازم آرایشی، لباس های بدن نما، خودروهای سواری پر زرق و برق، تجمل گرایی و مصرف زدگی را تبلیغ می کنند.
و رسانه ها هم که اغلب آن ها از طریق ارائه برنامه های تبلیغی کسب در آمد می کنند، بی وقفه در حال ساخت و انتشار پیام های بازرگانی که انواع و اقسام کالاهایی را که بیشتر آن ها نیز غیر ضروری و مورد نیاز افراد نیست، به شکلی جذاب و خواستنی تبلیغ می کنند.
انتهای پیام

ساده بگویم دلم پر از درد است

نوشته شده توسطقاسمي 11ام فروردین, 1394

با نامت ای پروردگار بالا مقام!

خداوندا تو بزرگی می‌کنی در جهانی که پر است از رمز و رازهای ناشناخته برای این ذره حقیر!

گمم پروردگارا! گمم در این عالم کبیر!

من ذره‌ای بیش نیستم که از تابش نور رحمت تو حق حیات یافته‌ام!

خدای من! ای خدای من! بشنو ندای منه خسته را که از عمق جان تو را فریاد می‌زند و اعتراف می‌کند که هر چه بیشتر در بین مردمان این جهان گشت تنهاتر و بی‌پناه‌تر شد تا اینکه به این یقین رسید که جز تو پناه‌گاهی نیست و آنچه بشر دور گشته از ذات خویش امروزه برای هم در نظر گرفته است تنها گمراهی و تنهایی است!

خدای من فتنه‌ها بسیار و حیله‌گران افزون! و این بنده گنهکار تو ضعیف!

اما به یقین دامن لطف و کرم تو پهن است و در بر شرمساران گسترده!

خدای من شرم دارم از اینکه همیشه دستان پرگناه و آلوده خود را به سویت دراز می‌کنم و جز رو سیاهی هیچ تحفه دیگری به بارگاه کبریایت ندارم!

اگر نبود امیدم به لطف و کرم تو، هر آینه دل از این خانه کرم می‌کندم و در اقیانوس پر ظلمت این جهان رو به زوال و نیستی غرق می‌شدم!

خدایا تا به ابد مرجع امیدمان باش و تعجیل کن در ظهور نور خود در زمین! آمین یا رب العالمین!

اللهم صل علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

یا علی جان ای که در ملک حق تو پادشاهی

نوشته شده توسطقاسمي 17ام آذر, 1393

سلام بر تو ای مرد میادین تنهایی!

ای آقای خوبان نظر دوخته ام به دستان پینه بسته و بخشنده ات!

شنیده ام که تو شب ها به در خانه فقیران سرمی زنی

شنیده ام که تو هر که را که نان و غذا نداشته باشد نان می دهی

مولا جان که از ما بینواتر؟ و که از ما گرسنه تر؟ آیا قرص نانی بر کف این دستان خالی از ثواب و پر از گناه مان نمی گذاری؟

ای آقای خوبیها! دل واپس کرده های خویشم، ولی شنیده ام که تو وعده داده ای که به کوری چشم دشمنانت پیروانت را شفاعت می کنی اما…

کاش روسیاه و غرق در گناه نبودم! کاش مراقب قلب نازنین تان بودم تا از منی که ادعا می کنم شیعه شما هستم نمی شکست!

مولای خوبم ما به شما دلبسته ایم و از شما تمنا داریم تا برای ظهور فرزندت مهدی که امیدبخش دلهای غم دیده است دعا فرمایید!